کد خبر: ۱۴۹۸۴۶
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۴
هر روز اخبار فراوانی در رسانه ها منتشر می شود که دنبال کردن آنها حتی برای آنانکه اهل مطالعه اخبار هستند کار را دشوار می‌کند. بسته خبری- تحلیلی الف با رصد اخبار و رویدادهای مهم، همچنین تحلیل های صورت گرفته در این زمینه مخاطبان خود را از مهمترین وقایع روز آگاه می‌کند.

آخرین آمار کرونا در ایران

دکتر سیما سادات لاری امروز ‌‌یک‌شنبه در خصوص آخرین وضعیت ویروس کرونا در کشور گفت: از دیروز تا امروز ۱۴ دی ۱۳۹۹ و بر اساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۵ هزار و ۹۶۰ بیمار جدید مبتلا به کووید۱۹ در کشور شناسایی شد که ۴۹۷ نفر از آنها بستری شدند.

سخنگوی وزارت بهداشت ادامه داد: مجموع بیماران کووید۱۹ در کشور به یک میلیون و ۲۴۳ هزار و ۴۳۴ نفر رسید.

او افزود: متاسفانه در طول ۲۴ ساعت گذشته، ۱۰۲ بیمار کووید۱۹ جان خود را از دست دادند و مجموع جان باختگان این بیماری به ۵۵ هزار و ۵۴۰ نفر رسید.

سعید نمکی وزیر بهداشت گفت: تلاش می کنیم مطمئن ترین واکسن را از مطمئن ترین مسیر تهیه کنیم. در همین راستا تیمی را از مدتها پیش مامور کردیم تا اولویتهای عالمانه تزریق واکسن در گروه های آسیب پذیر را مهیا کنند. این کار صورت گرفت و اکنون می دانیم که باید واکسیناسیون را از چه کسی و چه سنی و چه گروهی شروع کنیم. زمانی که واکسن به کشور برسد حتما به استحضار مردم خواهیم رساند و از گروه های پرخطر به عنوان اولین دریافت کنندگان واکسن دعوت خواهیم کرد.

وی افزود: امروز آمار مرگها را ملاحظه کردم و کاهش چشمگیری را می بینیم و داریم می رسیم به مرز دو رقمی؛ گرچه که حتی یک مورد مرگ هم زیاد است، ولی سقوط مرگ و بستری را در آمارها هر روز مشاهده می کنید. امیدوارم در روزهای آتی هفته جاری به مرگهای دو رقمی برسیم و کم کم بتوانیم مرگها را به حداقل ممکن برسانیم.

علیرضا رئیسی سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره ارز تخصیصی برای خرید واکسن کرونا، گفت: ۵٢ میلیون دلار برای خرید واکسن کرونا از طریق کوواکس تخصیص یافته است.

رئیسی در واکنش به برخی هجمه ها علیه ساخت واکسن کرونا در ایران، اظهار کرد: به ما اگر بگویند یک ایرانی رئیس ناسا شده یا یک ایرانی در آلمان یک فناوری اختراع کرده است، باور می‌کنیم اما اگر این فناوری در ایران اختراع شود، بسیاری باور نمی‌کنند این در حالی است که واکسن سازی در انستیتو پاستور ایران ١٠٠ سال قدمت دارد.

بیشتر بخوانید:

سقوط مرگ و بستری در آمارهای روزانه کرونا/ گروه‌های پرخطر؛ اولین دریافت‌کنندگان واکسن کرونا

چند درصد کرونا مثبت‌ها قرنطینه را ترک می‌کنند؟

***

زیباکلام: اصلاح‌طلبان اعتماد عمومی را از دست داده‌اند

صادق زیباکلام درباره شرایط اصلاح‌طلبان به آرمان ملی گفت: «مردم در انتخابات 1396 به خاطر اصلاح‌طلبان پای صندوق رای آمدند و 24 میلیون نفر هم به آقای روحانی رای دادند. این 24 میلیون توقعات و انتظاراتی داشتند که به روحانی رای دادند، اما او بعد از 29 اردیبهشت 96 به گونه‌ای رفتار کرد که انگار هیچ اطلاعی از خواسته‌های طرفدارانش ندارد و این در حقیقت کار چندان جالبی از طرف او که مردم این‌چنین حمایت کردند، نبود. اصلاح‌طلبان در 4سال دوم دولت علنا سکوت کردند و در حقیقت نتوانستند در برابر عملکرد دولت توضیح، استدلال و توجیهی بیاورند و متاسفانه سکوت را ترجیح دادند.

برخی افراد اصلاح‌طلب بابت حمایت کردن از روحانی احساس ندامت و پشیمانی کردند و برخی دیگر هیچ صحبتی بیان نکردند. اصلاح‌طلبان باید بابت دعوتی که از مردم برای حضور در انتخابات داشتند و نقشی که در رای دادن 24 میلیون نفر به روحانی ایجاد کردند را بپذیرند. اصلاح‌طلبان باید حداقل یک درجه‌ای از مسئولیت نشان می‌دادند و به مردم اعلام می‌کردند که چرا روحانی نتوانست در دوره دوم ریاست جمهوری خود موفق عمل کند، نه اینکه روی خودمان را به سوی دیگر کنیم و انگار نه انگار اصلاح‌طلبان بودند که نقش مهمی را در تشویق و ترغیب مردم برای حضور در انتخابات داشتند.

کدامیک از اصلاح‌طلبان ظرف 4 سال گذشته یک بار به صورت جدی به تجزیه و تحلیل عملکرد دولت پرداخته‌اند و دلایل اینکه چرا روحانی همه انتظارات و توقعات را برآورده نکرده، بررسی شود و یا درباره چاله‌هایی که روبه‌روی دولت بوده صحبت کرده‌اند و یا اصلا درباره مشکلات و موفقیت‌های روحانی چرا هیچ صحبتی نکردند و یا آیا بررسی کردند که سیاست خارجی چه میزان در تصمیم‌های روحانی تاثیرگذار بوده است.

متاسفانه اصلاح‌طلبان بابت مشکلاتی که در دولت وجود داشته، با مردم سخنی نگفتند و انگار که آمدن روحانی به پاستور و تمام اتفاقاتی که در کشور رخ داده برای ایران نمی‌باشد. حال که به انتخابات 1400 نزدیک می‌شویم، اصلاح‌طلبان قصد ورود به انتخابات را دارند و می‌گویند که از یک گل بهار نمی‌شود و اعلام می‌کنند که در خرداد 1400 کاندیدای جدید اصلاح‌طلبان اگر پیروز شود بهتر عمل خواهد کرد.

با کمال تاسف اعلام می‌کنم که اصلاح‌طلبان مثل گذشته دیگر اعتماد عمومی را در بین مردم از دست داده‌اند و بسیاری از مردم تفاوتی بین اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان قائل نیستند و باتوجه به شرایط موجود کشور اصلاح‌طلبان فعلا نمی‌توانند در حد مطلوب مردم را به پای صندوق رای دعوت کنند.»

***

پاسخ عباس عبدی به کدخدایی درباره احتمال رای مردم به یک قاتل در فقدان نظارت استصوابی

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان اخیرا در گفتگو با ایلنا گفت: «محدودیت‌های قانونی در هیچ نظام سیاسی نافی آزاد بودن و آزادی عمل مردم نیست و در صورت نبودن این محدودیت‌ها ممکن است مردم به یک قاتل رای دهند.»

عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اصلاح‌طلب درباره این گفته کدخدایی در اعتماد نوشت: «بخشی از محدودیت‌ها مبتنی بر این است که مردم به صورت پیش‌فرض به فرد ممنوع شده رای نخواهند داد... اگر فردی که محکومیت خاصی را دارد منع از نامزدی می‌کنند، فرض است که مردم به چنین کسی رای نخواهند داد، نه اینکه مردم رای می‌دهند ولی قانون مانع آنان می‌شود، زیرا قانون نیز منبعث از رای مردم است. هیچ چیز بالاتر از خواست و اراده مردم وجود ندارد که بخواهد مانع از تحقق آن شود. هرگونه محدودیتی نیز مستلزم آن است که از این اراده ناشی شود.

 فرض کنیم که نامزدی افراد قاتل در قانون منع شده باشد. این منع ناشی از این ترس نیست که اگر نامزد شد مردم به او رای می‌دهند، بلکه برای حفظ خلوص و پاکی انتخابات است و الا اگر به هر دلیلی مردم دوست داشته باشند به یک قاتل رای دهند، قطعا آن محدودیت برداشته می‌شود. بر فرض محال اگر افراد قاتل تا این حد محبوبیت دارند، چرا انتخاب نشوند؟ به علاوه در برخی کشورها پیش آمده افرادی که زندانی هستند نامزد و حتی انتخاب می‌شوند. علت آن نیز روشن است. محکومیت قضایی و زندان ناظر به نگاه حکومت‌کنندگان نسبت به فرد است و ممکن است مردم چنین نگاهی را نداشته باشند...

از اینها گذشته فرض کنیم که مردم ایران به هر دلیلی افراد قاتل را دوست داشته باشند و به آنان رای دهند. اگر صاحبان قدرت پس از چهل سال نتوانسته باشند این نگرش اشتباه و فاسد را اصلاح کنند، بلکه عقبگرد هم شده باشد در این صورت حضورشان در قدرت برای چیست؟ اساسا مردمی که تا این حد فساد فکری داشته باشند، چه ارزشی دارد که کسی بر آنان حکومت کند؟

از همه مهم‌تر اصولا در روال موجود انتخابات ایران چنین قاعده‌ای جاری نبوده است که مردم را مخیر کنند که میان دو خوب و دو صالح، یکی را برگزینند. بگذریم از اینکه چنین غربال اولیه‌ای ممکن نیست. شاهد این ادعا توصیه‌های امام در مجلس سوم است که تاکید کردند به طرفداران اسلام امریکایی رای ندهید. معنای ضمنی و روشن این توصیه این است که معتقدان به اسلام امریکایی در میان نامزدها بودند والا این توصیه بلاوجه می‌شد.

پس از ایشان هم توصیه‌های مشابهی شده که به فتنه‌گران رای ندهید. به عبارت دیگر مردم هستند که باید انتخاب کنند نه اینکه مقامات رسمی در یک مرحله دست به انتخاب بزنند، سپس مردم را مخیر به انتخاب از میان آنان کنند. این‌گونه گزینش‌ها در کوتاه‌مدت به نفع محدودکنندگان است ولی در میان و بلندمدت نتایج وارونه‌ای دارد. 

از سوی دیگر اگر مردمی باشند که با آگاهی به قاتل رای دهند، بدین معناست که قاتل بودن از نظر آنان ضد ارزش نیست، در نتیجه افراد دیگری را هم که انتخاب کنند، بالقوه قاتل خواهند بود. علاوه بر این ملاحظات خوب بود این پرسش پاسخ داده می‌شد که چگونه می‌شود ده‌ها میلیون نفر یک قاتل را انتخاب کنند، ولی چند نفر معدود در فضای غیرشفاف افراد ناسالم را به جای سالم معرفی نکنند؟ اگر مبنای این دو انتخاب را در نظر بگیریم که انتخابات مردم در فضای شفاف‌تری صورت می‌گیرد و هر کس می‌تواند تمامی اطلاعات را علیه یا له نامزدها منتشر کند، معتبرتر است.»

***

پیشنهاد ائتلاف لحظه آخری برجامیون

غلامعلی دهقان، عضو حزب اعتدال و توسعه به صبح نو گفت: «واقعیت این است که آنچه باعث پیروزی آقای روحانی در سال‌92 شد، شکل‌گیری جبهه‌ای بزرگ از اصلاح‌طلبان، اعتدالیون و اصول‌گرایان معتدل بود. این جبهه که بعدها به «برجامیون» معروف شد، برای انتخابات سال آینده چاره‌ای ندارد جز اینکه دوباره در دقیقه نود روی یک گزینه مشترک متمرکز شود؛ البته این مساله با ارائه گزینه مستقل از سوی هر‌کدام از اعضای این جبهه(سه جریان مذکور) منافاتی ندارد.

به جهت تجربه موفق در انتخابات سال‌های‌92 و 96 و همچنین با‌توجه به اینکه وضعیت اصول‌گرایان انقلابی به‌دلیل عدم حضور مردم در انتخابات اسفند سال‌98، بهتر از گذشته است و ایشان نشان داده‌اند که می‌توانند با کف شرکت‌کنندگان و با مشارکت حداقلی مردم هم پیروز شوند، بهتر این است که این سه جریان که طیف میانه کشور را تشکیل می‌دهند، در نهایت به گزینه واحد دست یابند. راهی جز ائتلاف وجود ندارد.

مکانیسم هم می‌تواند این باشد که بعد از مناظره سوم، هر چهره‌ای که در نظرسنجی‌ها جلوتر بود، کاندیدا و گزینه اول شود و بقیه از او حمایت کنند. به نظر می‌رسد که از هر سه جریان یک نفر می‌تواند نامزد بشود و بعد از تأییدیه شورای نگهبان و بعد از مناظره سوم، آن فردی که وضعیت بهتری در نظرسنجی‌های عمومی داشت، دیگران به نفع او کنار بکشند؛ البته برخلاف سال‌92 که آقای عارف به نفع آقای روحانی کنار کشید، این بار ممکن است اگر وضعیت گزینه اصلاح‌طلبان بهتر بود، گزینه اعتدالیون کنار بکشد. حتی ممکن است وضعیت گزینه اصول‌گرایان معتدل بهتر از دو نفر دیگر باشد....

در انتخابات‌های ریاست جمهوری سال‌های‌76 ، 84 و 92 که در پایان کار دولت‌های مستقر بود، پیروز نهایی از ماه‌ها قبل، قابل تشخیص نبود و هر بار چهره‌ای جدید معرفی شد. در این انتخابات‌ها افرادی رأی آوردند که تا چند‌ماه پیش از آن، کسی به پیروزی آن‌ها فکر نمی‌کرد... بنابراین، مسلم است که رییس‌جمهوری آینده در عین حال که نمی‌تواند از کره مریخ بیاید و قطعا‌ در میان خواص جامعه، عنوان و شهرتی به صورت نسبی خواهد داشت اما توسط توده مردم ناشناخته خواهد بود. از طرفی چون این سه نفر(خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی) در میان توده مردم ناشناخته بودند، بنابراین رأی منفی پایینی هم داشتند. پس رییس‌جمهوری آینده ایران دو ویژگی خواهد داشت؛ اول اینکه در میان مردم ناشناخته خواهد بود و دوم اینکه رأی منفی پایینی خواهد داشت.»

***

جای خالی روحانیون در لیست کاندیداهای 1400

اعتماد نوشت: «آنچه اما در این فهرست بلندبالای 40، 50 نفره کمیاب است و عملا به تعداد انگشتان یک‌دست هم یافت نمی‌شود، سیاستمدارانِ روحانی و گزینه‌های معممی است که بنابر اعلام رسانه‌ها و البته کنشگران و ناظران سیاسی، می‌توانند گزینه‌ای باشند برای کاندیداتوری در انتخابات 1400. چنان‌که عملا در این فهرست بلند، تنها با دو سیاستمدار روحانی مواجهیم که یکی محمد قمی است و باتوجه به سن و سال و کارنامه نه چندان جدی در حوزه اجرا و عرصه سیاست، گزینه‌ای جدی نیست و دیگری که البته جدی است و کارکشته، سیدابراهیم رییسی، رییس فعلی قوه قضاییه که دست‌کم یک نوبت و به طور تلویحی، کاندیداتوری خود را رد کرده است.

بیرون این دایره و ورای بحث انتخابات خاص 1400 اما اگر نگاهی به تاریخ حدود 4 دهه گذشته سیاست ایرانی دقیق شویم و نگاهی بیندازیم به روسای جمهوری و انتخابات ریاست‌جمهوری 12 دوره اخیر، درمی‌یابیم که به ‌جز دو رییس‌جمهوری نخست و البته رییس دولت موقت که در مجموع 3 سال در این مقام فعالیت نکردند، عملا تمامی روسای جمهوری -به جز یک نفر- ملبس بودند به لباس روحانیت...

جالب آنکه ازجمله در همین آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری که به پیروزی سیاستمداری میانه‌رو انجامید که نه‌تنها در کسوت روحانی، بلکه با نام اختیاری «روحانی» وارد سیاست ایران شد، حتی رقیب اصلی نیز سیاستمداری بود ملبس به لباس روحانیت؛ سیدابراهیم رییسی که چندی بعد از آن ناکامی در انتخابات ریاست‌جمهوری، به ریاست قوه قضاییه رسید و حالا چنان‌که اشاره شد، از معدود روحانیونی است که نامش در این فهرست بلندبالای گزینه‌های احتمالی دیده می‌شود.

اینها و برخی مسائل و موارد مشابه است که هر ناظری را با این پرسش مواجه می‌کند که حال در آستانه یک انتخابات ریاست‌جمهوری -اگرچه هنوز نمی‌توان درباره مصادیق کاندیداتوری در انتخابات اظهارنظر قطعی کرد- چرا حتی در فهرست 40 تا 50 کاندیداهای احتمالی، جز یکی، دو گزینه، خبری از روحانیون نیست. در نگاه اول شاید از این احتمال بگوییم که لابد روحانیون و روحانیت دیگر همچون گذشته مورد اقبال عمومی نیست اما واقعیت آن است که در حال حاضر، هنوز برای بحث از گزاره استقبال عمومی و محبوبیت نزد جامعه بسیار زود است و نوبت به این مهم نرسیده است. حالا هنوز صحبت، صحبتِ ورود چهره‌های سیاسی به میدان است و درواقع اگر هم از این منظر سدی مقابل راه این طیف از سیاستمداران باشد، آن سد جریان‌های سیاسی است و این گزاره هم که نه اثبات شده و نه قابل‌اثبات است. »

***

روایت مصباحی‌مقدم از مسکوت ماندن لوایح FATF  در مجمع

حجت‌الاسلام‌ غلامرضا مصباحی‌مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در یک نشست دانشجویی با ذکر مسکوت ماندن این لوایح در این مجمع گفت: در دور قبل که این مسأله در مجمع تشخیص مطرح شد و آن تصمیم گرفته شد که مسکوت بماند به دلیل این بود که بحث‌هایی که ما کرده بودیم این بودکه اکثریت اعضای مجمع، الحاق به این دو کنوانسیون را به مصلحت نمی‌دانستند و اقلیتی هم بودند که موافق بودند و الان هم موافق هستند. ما نظر تک تک اعضا را داشتیم و می‌دانستیم چه کسی موافق و چه کسی مخالف است و خیلی روشن بود که بیش از دو سوم افراد مخالف بودند. اینطور نبود که تصمیم سیاسی یا جناحی باشد و آقایان براساس مصالح ملی تصمیم می‌گیرند.

مصباحی مقدم ادامه داد: زمانی‌که ما لوایح را مسکوت گذاشتیم رئیس بانک مرکزی مصاحبه کرد و گفت FATF تأثیر جدی بر روی تجارت خارجی ما ندارد؛ در واقع خواستند جلوی شوک اقتصادی را بگیرند، خب اگر با این اظهارات جلوی شوک اقتصادی گرفته می‌شود بیایند این را صراحتاً اعلام کنند. اگر همین حرف را سخنگوی دولت هم بگوید و مشکلات اقتصادی را به علت اصلی خود یعنی تحریم‌های آمریکا معرفی کنند، مطمئن باشید ذهنیت جامعه تا حدودی برطرف خواهد شد.

او در خصوص روند تصویب این لوایح در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: روند تصویب نیز به این شکل است که در حال حاضر داخل کمیسون‌ها مطرح می‌شود و احتمالاً یک ماه طول می‌کشد و بعد داخل صحن مطرح می‌شود.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان با اشاره به نامه رئیس جمهور مبنی بر بررسی مجدد لوایح FATF در مجمع عنوان کرد: نامه رئیس‌جمهور به رهبری حاوی دو مسئله بود، یکی اینکه مجمع با توجه به اینکه شرایط جدیدی در کشور پدید آمده است این دو لایحه را بررسی کنند. دوم اینکه فرصت رسیدگی به این دو لایحه را تمدید کنید. آئین‌نامه مجمع تنها برای همین مورد تمدید می‌شود و این مورد به صورت دائمی نیست.

بیشتر بخوانید: جزئیات نامه روحانی به رهبر انقلاب درباره FATF

***

جلیلی آماده ورود به مجلس می‌شود؟

نامه نیوز نوشت: «بر اساس اخبار غیررسمی و شنیده‌های خبرنگار ما برخی حامیان سعید جلیلی در تلاش هستند تا مسیر ورود وی به انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس را هموار کنند. این اقدام جلیلی قطعا تاثیر بسزایی در هر دو انتخابات پیش‌رو خواهد داشت. ورود به وی مجلس، آن هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بدون شک برای نشستن بر یک کرسی عادی پارلمان و واگذاری پاستور به دیگری نیست. بدیهی است که ورود جلیلی به مجلس معانی مهمی دارد.

اول از همه اینکه آیا سعید جلیلی این ریسک را می‌پذیرد که به مجلس بیاید و رئیس هم نشود؟ به هرحال با توجه به سوابق کاندیداتوری آقای قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ادوار قبل این گمانه محتمل است که وی کاندیدا شده و رئیس جمهور هم نشود. در این صورت تکلیف جلیلی که به امید گرفتن جای او به مجلس رفته و خود را از حضور در رقابت‌های انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ محروم کرده است؛ چه خواهد بود؟

نکته دوم اینکه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ چه تاثیری بر رئیس شدن و نشدن قالیباف در انتخابات هیات رئیسه هفتم خرداد دارد؟ به هرحال سوال جدی این است که وکلای ملت چرا باید سکان این نهاد قانون‌گذار را به دست کسی بدهند که در حال رقابت در عرصه دیگری است و احتمال دارد ظرف بیست روز آینده به آرزوی دیرین خود یعنی رئیس جمهور شدن برسد؟ حال اگر وکلای ملت این مساله را در نظر گرفته به قالیباف رای ندهند – جدای از اینکه چه کسی رئیس مجلس بشود – و او در انتخابات ریاست جمهوری نیز رای نیاورد؛ جایگاه سیاسی او چقدر تنزل خواهد یافت؟ و آیا محمدباقر قالیباف خود را برای چنین وضعیتی نیز آماده ساخته است؟

نکته سوم اینکه، فرض کنیم سعید جلیلی در انتخابات میان دوره‌ای وارد مجلس شده و قالیباف نیز تصمیم بگیرد به هوای رئیس جمهور شدن، کاندیدای ریاست مجلس نباشد. رقابت جلیلی در انتخابات سال سوم با چهره‌هایی مثل زاکانی و میرسلیم که از مدعیان کرسی ریاست بوده و پیش‌تر نیز در این رابطه با قالیباف رقابت کرده‌اند؛ چطور پیش خواهد رفت؟ آیا ممکن است که جلیلی به خاطر رئیس مجلس شدن از خیر انتخابات ریاست جمهوری بگذرد و در بهارستان نیز از زاکانی یا دیگری شکست بخورد؟

به این ترتیب ورود جلیلی به انتخابات میان‌دوره‌ای و بعد هم انتخابات هیات رئیس مجلس گزاره پرریسکی است که نه تنها آینده سیاسی او بلکه، آینده قالیباف را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد. حال باید منتظر ماند و دید که تصمیم‌سازان چه تصمیمی می‌گیرند. آیا آنقدر خوشبین هستند که تصور کنند قالیباف رئیس جمهور و جلیلی هم رئیس مجلس می‌شود؟ یا اینکه سناریو‌های بدبینانه را در نظر گرفته و ریسک نشاندن دو گزینه انتخاباتی خود روی صندلی‌های معمولی مجلس و واگذاری کرسی ریاست جمهوری و ریاست مجلس را می‌پذیرند؟»

 

 

نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار